سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور...

ساخت وبلاگ
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... بعدازمدتها پست ننوشتن شروع یک پست جدیدکمی سخت هست برام؛ چون حرف زیاده وقاعدتا نوشته هرچی طولانی تربشه احتمال کمترخوندنش تو کانال وواتساپ کمترمیشه گرچه وبلاگ خواننده های خوب خودش سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ساعت: 20:22

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... وقتی بحث یارانه ها اغاز شدخیلی ازاقتصاددانان جامعه مخالفت کردند و این یارانه ماهانه تو دوران هشت سال حکومت رانی سیاه دولت مموتی هی کم وزیاد شد بدون اینکه یک فکر اقتصادی محکم پشتش باشه  بزارید اول ازهمه بگم من نه ادم سیاسی هستم نه سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 16 تاريخ : جمعه 27 اسفند 1395 ساعت: 21:55

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... اتفاق های ملی خیلی کم اشک منو درمیارن درمورد فوتبال که اعتراف میکنم اصلن  عرق ملی ندارم بازم صدرحمت به شطرنج یا حتی کشتی؛ از فوتبال بیزارم واخرین بارمسابقات جام جهانی اگه اشتباه نکنم مسی به ایران گل میزد من شادی میکردم وخواهرزاده ام دادمیزد خاله عرق ملی ات کوووووووووو؟!..میخندیدم ومیگفتم عرق ملی کیلوچنده برا فوتبال... اما ازصب شایددهها بار اسکار رونگاه کردم  هرباربا دیدن وشنیدن اسم فرهادی وخوندن حرفاش توسط انوشه اشک ریختم عرق ملی من اینه ..هنر کشورمن  عرق ملی داره ..فرصت طلبان ودلواپسان جامعه ام برای این افتخارهنری کشور هزاران حرف دارند وهزار بهانه ...بخاطر سیاست اسکارگرفت ..فروشنده فیلم نبود وووو..... ولی واقعیت اینه که اصغرفرهادی فارغ از هر اندیشه سیاسی یک فیلمساز روشنفکر ودرد دیده هست اصغری فیلم هاش رو براساس دردهای واقعی جامعه میسازه نه تخیل نه توصیه های دیگران ونه برای کسب گیشه های فروش ... فرهادی برای اندیشه اش فیلم میسازه و بایداعتراف کرد تواین چن سال اون هست که تونسته هنرسینمای ایران رو رونق ببخشه سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 17 تاريخ : شنبه 14 اسفند 1395 ساعت: 3:12

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... نوشتن یکم سخت شده ، (حالا نه انگار نویسنده توپی هستم  والا ....)  هم کار داریم هم بی کاریم ...وقت کارکردن هم پیدا نمیکنیم ..راستش دلخوشی از تلگرام ودنیای مجازی ندارم  خوب هست ولی یه جورایی ادم رواز کاروزندگی میندازه ..بااینکه نهایت وقتی که میزارم همون شب به شبف دوسه ساعت هست ولی باز حس میکنم  گذر عمرم رو تودست خودش گرفته ..البته نه من فک کنم اکثریت همینجورشدیم تا یه پیام میاد حتی اگه کامل نخونیم بازش میکنیم انگارکه پیام ومطالب بازنشده تو وات ،اینستا وتلگرام  نباید باشه ...وبدترازهمه اینکه ماها ادمهای این دوره چقده هم بی حوصله شدیم نسبت به همه چیز... انگاری یه جور بیخیالی همه مون گرفتارش شدیم کاری نداریم که عمرمون داره میره فقد میخوایم وقت بگذره زودتر بریم سریه روزدیگه، تا بلکه به ارزوهامون برسیم غافل ازاینکه ارزو با هدف وتلاش خود ادم بدست میاد نه  همش با توکل ونذر کردن ودست رودست گذاشتن ...کاش مفهوم ازتو حرکت ازخدا برکت با طعم صبر برای ما ایرونی ها دقیق وقشنگ جا می افتاد ..والا... ازصبحانه مدارس امسال بگ سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... نوشتن ازهاشمی رفسنجانی برای منی که اهل سیاست نیستم و مهمترازهمه سیاسی نویس نیستم خیلی سخته درحقیقت کارمن نیست ولی حس عجیبی دارم که درباره اون حرف بزنم وازشخصیتی بگم که همه ما مردم ایران ازچن نسل، اون روبعنوان یکی از ستون های اصلی این انقلاب واین جامعه می شناسیم همه ماها از بچگی هامون از زمانی که خودمون روشناختیم واولین های حکومت جمهوری اسلامی ایران روبیاد اوردیم هاشمی رفسنجانی یکی ازاین اولین ها بود .. درطول سالها ما مردم ایران (نه همه ماها بلکه عده ای ازماها ) که این عده گاهی زیاد وگاهی کم میشدن؛  از این شخصیت حرف زدیم پولدار لقبش دادیم ، بهترین اسب های اصیل ایرانی ..،بهترین صادرات فرش ایرانی ،بهترین ساختمان های ایرانی ، بهترین مکان های تجاری ایرانی ، بهترین زمین های پسته و..و... و... همه رو به اون وخونواده اش نسبت میدادیم هرجا که حرف پروژه عظیم مالی میشد راحت میگفتیم مال رفسنجانی هست ...رفسنجانی خونه اش عینهو قصره ..توخونه اش بیمارستان خصوصی داره ال وبل هست ... تقریبا اکثریت ما مردم ایران مث همیشه قضاوت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 48 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... رفته بودم اداره بهزیستی ...میثم یه پسرجوون هست که دچاربیماری صرع ..عقب موندگی ذهنی ویه نوع خودشیفتگی  هست گاهی وقتا توهم شدیدی داره که میخوان بدزدنش یا فرد مهمی هست واینا ...فک کنم متولد 60یا 62 هست ولی هیکل وچهره بچه گونه ای داره که سنش رو خیلی کمترنشون میده مثل بچه های 13-14ساله ...... امروزتواداره دیدمش بهش گفتم میثم چه خبر؟..گفت داستان نوشتم 57صفحه ..22ماه طول کشیده تا داستان رو تموم کنم ..دادم اقای ریس چاپ کنه ...گفتم درباره چی هست داستانت ؟...خندیدوچیزی نگفت ...ریس گفت ..سکرت هست نمیشه که لو بدیم موضوع داستان رو ..... گفتم میثم به منم نمیگی ؟...بازم خندید گفت برام یه خط اینترنت با دم دستگاهاش بخربهت میگم ....گفتم بابا خوش اشتها...وخندید...پیرمردی اومد ...پرونده ای دردست ... با تحکم به ریس ویکی ازکارمندا که اونجا بودگفت اگه میخوای زمینی تو بهشت برا خودت بخری به این معلول مریض کمک کن ...بعدازرسیدگی پرونده ریس گفت که ماه قبل به این مددجوکمک مالی شده ...وباید برن حسابشون رو چک کنن .. بعدازپیرمرد تعدادی سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... همه ماها  تویه سن خاصی به درکی متفاوت از پیرامون داریم ...درکی که باعث میشه خیلی از مسائل برامون بی اهمیت بشن وبدونیم که این دنیای جایی برای رلخوری وحرص خوردن و.نیست ... پیرمرد ویلجر نوه اش روبزحمت هل داد داخل دفتر ...ردی از یه درد عمیق توچشمای پیرمردبود اینجورپیرمردها با چهره افتاب سوخته  ودستان پرپینه؛  هزارها حرف نگفته دارند ..همسرش که اونم زن پیری بود پشت سرش وارد شد هنوز نیومده شروع به دادوفریادکردکه:  معلول عقب افتاده فلج وکرلال داریم هیجکس دلش برا این یتیم بی زبون معلول نمیسوزه ...میخواستن کارت ملی برا معلول ثبت نام کنند ...پیرزن هی حرف زد غر زد ناله کرد وگاهی بادادوفریاد حرف میزد ...پیرمرداما ساکت بود با چشمهایی که غصه ای ابدی توشون نقش بسته بود ... معلول بطبع همه معلول های اینجنینی با صدایی شبیه فریاد؛ حرف نمیزد بلکه جیغ میکشید ؛گردن کج شده اون و کف که ازدهنش بیرون میریخت دستان کج ومچاله شده اش با تن لاغرش روی ویلجر؛ خودش قصه غصه ها بود ...نمیدونم چرا خدا گاهی به برخی از ادمها اینهمه درد میده گر سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... وقتی میخوام از نبودن ومرگ بنویسم دلم میلرزه ...حرف زدن ازمرگ همونقدرسخته که حس کردن وباهاش کناراومدن ..امروز عزیزی رو ازدست دادم درحقیقت ازدست دادیم موذن قدیمی اولین مسجدشهرمون ...موذنی که تمام سالها کودکیم تا ابتدای جوونیم رو باصدای اذان اون بیدارشدم  موذن پیری که تن صداش و اذان گفتنش برای من و ماهایی که باهاش خوگرفته بودیم کمتراز اذان موذن زاده نبود ...مردی که ازوقتی بیاد دارم مهربان بود وپرازمهربانی با مسجد...پدرشهیدی که تا اخرین روز زندگیش درارزوی دیدن حتی تکه ای ازتن فرزند  شهیدش به انتظارنشسته بود ... مردی که بی ریا زندگی میکرد نه حقوقی ازبنیادشهید میگرفت نه سهمیه شهیدی استفاده کرد خودش بود دنیای صادقانه وپرازتلاش وزحمت خودش ...ویک مسجد که همه دنیاش بود مردی که وقتی اذان میگفت ارامش روباهمه وجودت حس میکردی مردی که حتی سالهابعدباشنیدن هراذانی ، بیاد اذان گفتن اون میافتم وهراذانی رو با اذان های اون مقایسه میکنم ... موذن خوب من امروز به دیدار فرزندشهیدیش رفت کلمات رونمیتونم بنگارش دربیارم ازرفتن اون؛ ...و سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 14 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... سارا یه دختربچه 7ساله هست ازبدو  تولد بیماربود واین بیماری موجب فلج شدن اون شده بود طبعا یه خونواده فقیر نمیتونه به کودک معلولش رسیدگی مناسبی داشته باشه سارا تحت پوشش بهزیستی بعنوان یک معلول جسمی (فلج) بودتاچندماه پیش ؛ ریس ماجرای سارا روبرام تعریف کرده بود راستش روبخواید اینقدر ادمهای متفاوتی دوربرمون هست که همه مشکل دارند حالا برخی ها مشکلشون از تنبلی ونادانی خودشون هست ولی برخی دیگه دست تقدیر براشون فقر وگرفتاری پیش اورده ...برای سارا نکته ای که برام درداوربود یکی کودک بودنش بود و دومی دختربودن اون ...واقعیت جامعه ماهست که حتی معلولیت برای پسر ومردها دردسر کمتری داره ولی دختربودن ومعلول بودن دردهای زیادتری داره ... طبق معمول چند سال از دیماه اعلام کردم که امسال هم دنبال برپایی بازارچه خیریه غذا هستیم واین اتفاق مثل سالهای گذشته  قراربراین شد که جزو برنامه های دهه فجرباشه ؛گفتنش اسون هست ولی اینکه تواون روز مورد نظر برنامه اجرا بشه وستادهه فجربپذیره خدا میدونه چقد خودم حرص خوردم چقد ریس روحرص دادم وچق سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 10 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام ...... 1 روزهای اسفند رو دور تندهستند هزارکار انجام نشده بیادمون میاد هرچی میدویم باز کارهای بیشتری برای انجام دادن هست اسفندامسال منم؛ مث خیلی ها پراز کارهایی هست که باید انجام بدم تا حدودی هم بیشتر ازبقیه سرم شلوغه ...اینقد سرم شلوغ وذهنم بهم ریخته هس که خیلی از قول هام رو فراموش کردم ..یکی از قول هام به علی اکبر پسربچه 8ساله بودکه برادروخواهری معلول داره بهش قول داده بودم که اگه شاگرد اول شد همه درسهاش خیلی خوب شدن یه جایزه خوب براش بخرم ویه پیتزا برا بگیرم با یه عالمه سس که خودش تنهایی  بخوره اونم بیاد تو پیتزایی پشت میز مث ادمهای باکلاس ... واقعیتش اصلن یادم نبود تا اینکه مادرش رودیدم زن بیجاره اومده گاو رو بدوشه گاو با لگد زده بودبهش و زن ازفرط درد ازروستاشون به مرکزشهر و پیش دکتراومده بود وازاون مسیربه دفتراومد؛ زن که اومد تازه یادم افتادبه علی اکبرچه قولی دادم  جایزه اش رو به مادرش دادم علی اکبرنبودهمراهش؛ به زن گفتم هروقت ازروستا اومدسری بهم بزنه که قول پیتزا رو عملی کنم زن خندیدوگفت نمیخواداون بچه اس یادش سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور......ادامه مطلب
ما را در سایت سلام 143..جوانمردبیسوادباشعور... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mqapdaryag بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 10:13